
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۹۳۴
۱
بتا تا مهر تو در بر گرفتم
دل از مهر جهانی برگرفتم
۲
مرا هجران تو از پا درآورد
ولی عشق رخت از سر گرفتم
۳
نپنداری نگارا حاش لله
که بر جایت کسی دیگر گرفتم
۴
به بوی زلف مشکین تو مستم
به یاد لعل تو ساغر گرفتم
۵
شدم گمراه در ظلمات هجران
به بوی زلف تو ره برگرفتم
۶
ز دیده گوهر هجران فشاندم
رخ دل را ز غم در زر گرفتم
۷
چو گردم گرچه از دامن فشاندی
دگر ره دامن دلبر گرفتم
نظرات