جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۹۴۵

۱

مهر روی خوب در جان باشدم

واشتیاق روی جانان باشدم

۲

دردی از هجران تو درمان ماست

کان لب جان بخش درمان باشدم

۳

با فراق روی خوبت ای صنم

دل خراب و دیده گریان باشدم

۴

جان کنم فی الحال در پایش نثار

گر ز سوی یار فرمان باشدم

۵

دیده بگشایم به روی آفتاب

تا خیال دوست مهمان باشدم

۶

گر بگوید ترک جان کن در غمم

در فراق دوست آسان باشدم

۷

با تو ای دلبر وفاداری کنم

گر امان از چرخ گردان باشدم

۸

خاک را من کیمیا سازم اگر

سایه ی شاه جهانبان باشدم

۹

من جهان را در سر کارش کنم

در تن مهجور تا جان باشدم

تصاویر و صوت

نظرات