جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۹۷۶

۱

دلا صبر از رخ جانان ندارم

به عشق او سر و سامان ندارم

۲

صبا از من پیامی بر، بر یار

کزین پس طاقت هجران ندارم

۳

بود مشکل مرا درد فراقت

تو دانی بر دلم آسان ندارم

۴

مسلمانان به درد عشق جانان

تحمل با غم حرمان ندارم

۵

چو زلف تو چنین شوریده حالم

به دل مشکل که من فرمان ندارم

۶

به هر جوری که بینم از تو جانا

یقین دان دستت از دامان ندارم

۷

جهانی را تو جانی ای دلارام

مکن عیبم که صبر از جان ندارم

۸

به سالی یک زمان پیشم نیایی

چگونه در غمت افغان ندارم

تصاویر و صوت

نظرات