
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۹۸۷
۱
مگر لطف تو باشد دستگیرم
ز پای افتادم آخر دست گیرم
۲
اگرچه لایق حلقه نباشم
خداوندا به فضلت در پذیرم
۳
منم مجرم ولیکن وای بر من
اگر لطفت نباشد دستگیرم
۴
مسلمانان به راه کعبه وصل
بود خار مغیلان چون حریرم
۵
نپرسی یک زمان از حال زارم
تو باشی دایماً ما فی الضّمیرم
۶
ز جان باشد گزیرم کام و ناکام
به جان تو که از تو ناگزیرم
۷
به بوی زلف مشکین تو عمریست
که جانی می دهم باشد بمیرم
۸
بگشتم در جهان در جست و جویش
نباشد چون نگار بی نظیرم
نظرات