جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۹۹۵

۱

ز دیده خون دل تا چند ریزم

ز دست هجر تو تا کی گریزم

۲

دلم در کوی تو گم گشت ناگاه

بگو خاک درت تا چند بیزم

۳

مرا طالع ز وصلت نیست جانا

بگو با بخت خود تا کی ستیزم

۴

به روز حشر اگر یابم مجالی

به بوی مهر تو از خاک خیزم

۵

به وصلم گر زمانی می کنی شاد

نباشد هیچ باک از تیغ تیزم

۶

اگر روزی به ما آری گذاری

روان جان جهان در پات ریزم

۷

عروس ار خوب رو باشد خدا را

پدر را گو نمی باشد جهیزم

تصاویر و صوت

نظرات