
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۲۱
۱
در درد فراق یک زمان نغنودم
وز حادثه چرخ دمی ناسودم
۲
آن نور دو دیده ام تلف شد ناگاه
از دیده شد و ز دیده خون پالودم
نظرات