
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۲۱۰
۱
بس زهر که از دست غمت نوشیدم
بس جامه صبر و مردمی پوشیدم
۲
جانا خبرت نیست که در بحر غمت
جان دادم و از میان جان کوشیدم
نظرات