
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۲۳۳
۱
در آتش روی دوست بگداخت دلم
جان و سر و عمر خویش در باخت دلم
۲
گویند چرا نساختی با غم او
گفتم چه کنم چون که نمی ساخت دلم
نظرات