
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۲۴۸
۱
شب نیست که من یاد تو از جان نکنم
و این دیده دل چو شمع گریان نکنم
۲
از سوز و گداز باز ننشینم من
تا رشته جان خویش بریان نکنم
نظرات