
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۲۵۰
۱
ابروی تو پیوسته به خم می بینم
وز هجر تو چشم خود به نم می بینم
۲
آخر به که گویم غم جان و دل خود
غمخوار درین زمانه کم می بینم
نظرات