
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۲۸۶
۱
از جور فلک خون به دلم افتاده
وز غم به دو پای در گلم افتاده
۲
ای دوست میان این همه دشمن و دوست
بی وصل تو من بس خجلم افتاده
نظرات