
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۳۱
۱
در دیده دلم خیال رویش می بست
دلبر به کرشمه گفت زان نرگس مست
۲
خوش باش که کام تو برآرم روزی
بخشیدن مست اگر بود دست به دست
نظرات