
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۹۳
۱
در باغ شدم سحر که از غایت درد
می گفت به خنده سرخ گل با گل زرد
۲
بلبل ز فراق روی من نالانست
از درد بگو روی تو را زرد که کرد
نظرات