
جلال عضد
شمارهٔ ۱۵۵
۱
دُزدانه در آمد از درم دوش
افکنده کمند زلف بر دوش
۲
بر خاستم و فتادم از پای
چون او بنشست رفتم از هوش
۳
گشتم به نظاره جمالش
حیران و خراب و مست و مدهوش
۴
ای نرگس نیم مست جادوت
آهو بره ای به خواب خرگوش
۵
با این رخ و خال و قد و خد
با این پر و بال و با تن و توش
۶
هرکس که ببیندت به یک ره
ملک دو جهان کند فراموش
۷
با روی تو نوش می شود نیش
وز دست تو نیش می شود نوش
۸
ای دوست مخور غم زمانه
بنشین به مراد و باده می نوش
۹
عاشق به سؤال و دوست فارغ
بلبل به فغان و غنچه خاموش
۱۰
ای خواجه نصیحتم مفرمای
من پند کسان نمی کنم گوش
۱۱
در گوش جلال حلقه ای کن
کاو بنده تست حلقه در گوش
نظرات