
جلال عضد
شمارهٔ ۱۸۵
۱
به دستی دل، به دستی سنگ دارم
که من با دل فراوان جنگ دارم
۲
به عشقت تا چو سروم پای در بند
لقب آزاده یک رنگ دارم
۳
سرت با من به یک بالین کی آید؟
که بستر خاک و بالین سنگ دارم
۴
گرم سرمی رود نگذارم از دست
من این دامن که اندر چنگ دارم
۵
مرا گویی دهانم روزی تست
حقیقت روزیی بس تنگ دارم
۶
الا ساقی می خون رنگ در دِه
که در آیینه دل زنگ دارم
۷
صدای پند در گوشم نگیرد
که گوشی بر نوای چنگ دارم
۸
اگر همچون جلالم بنده خوانی
ز شاهی دو عالم ننگ دارم
نظرات