جلال عضد

جلال عضد

شمارهٔ ۲۰

۱

سر معشوق بر بالین ناز است

سر عشّاق بر خاک نیاز است

۲

عذارت خستگان را جان فروز است

جمالت بیدلان را دلنواز است

۳

غمت افتادگان را دستگیر است

لبت بیچارگان را چاره ساز است

۴

کمر بر موی می بندی چه سرّ است

سخن در پرده می گویی چه راز است

۵

قدت سرو و رخت گلزار حسن است

لبت شهد و رخت شمع طراز است

۶

ترا چشمی که پُر سحر و فسون است

مرا جانی که پر سوز و گداز است

۷

جلال افتاده بازوی عشق است

کبوتر صید چنگ شاهباز است

تصاویر و صوت

نظرات