جلال عضد

جلال عضد

شمارهٔ ۲۱۹

۱

مکن وز مهربانان رو مگردان

مرا آشفته چون گیسو مگردان

۲

گره در چین پیشانی میفکن

شکن در گوشه ابرو مگردان

۳

ز تاریکی مکن روز مرا شب

به باریکی مرا چون مو مگردان

۴

مرا از جمله عالم روی در تست

تو از من رو به دیگر سو مگردان

۵

از آن چوگان که داری بر سر دوش

ازین سانم به سر چون گو مگردان

۶

جگر خون است و چشمت تا کی آخر

چنین بیمار را بدخو مگردان

۷

مرا در جست و جوی خود ازین سان

بسان باد در هر کو مگردان

۸

جلال ار صادقی در عشق بازی

ز پیش تیرباران رو مگردان

تصاویر و صوت

نظرات