
جلال عضد
شمارهٔ ۲۲۶
۱
امروز درین شهر هر آن دل که شود گم
در حلقه گیسوی تو باید طلبیدن
۲
چون سرو ثبات قدمی گیر که رشته ست
چون بلبل ازین شاخ بدان شاخ پریدن
۳
باید قدمی بر سر هستی زدن اوّل
وانگه رقم عشق تو بر خویش کشیدن
۴
هر کس هوسی دارد و مقصود و مرادی
مقصود من از دوست به مقصود رسیدن
نظرات