جلال عضد

جلال عضد

شمارهٔ ۲۳۲

۱

باز برآمد اختر میمون

باز پس آمد بخت همایون

۲

صبح سعادت زد نفس امشب

بخت مساعد یار شد اکنون

۳

شد به مرادم دور زمانه

گشت به کامم گردش گردون

۴

دوش در آمد ساقی گل رخ

در قدح افکند باده گلگون

۵

جان به تن آرد باده که دارد

طعم طبرزد رنگ طبرخون

۶

چون رخ خوبت دیدم و گفتم

قدرت حق بین خالق بی چون

۷

بس که دعا خواندم از اوّل

شد به اجابت آخر مقرون

۸

غمزه مستت هست حرامی

باد حلالش گر خورَدَم خون

۹

هست جلال را چون گهر امشب

طبع تو روشن، نظم تو موزون

تصاویر و صوت

نظرات