جلال عضد

جلال عضد

شمارهٔ ۲۵۱

۱

ای سهی قدّ ترا سرو و صنوبر بنده‌ای

عالمی حُسن ترا چاکر و چاکر بنده‌ای

۲

نرگس شوخ ترا جادوی کشمیر غلام

سحر ابروی ترا مانی و آزر بنده‌ای

۳

ای سر زلف ترا سنبل رعنا خادم

وی رخ خوب ترا لالهٔ احمر بنده‌ای

۴

بسته در زلف دل خلقی و چشمت بیمار

بهر خسته بکن آزاد سراسر بنده‌ای

۵

نرگس مست ترا سنبل رعنا خادم

سرو آزاد ترا همچو صنوبر بنده‌ای

۶

بوسه‌ای دادی و گفتی که بده جان عزیز

با کس این نرخ نکرده‌ست مقرّر بنده‌ای

۷

هست گیسو و رخ و نرگس جادوی ترا

سنبلش خادم و گل چاکر و عبهر بنده‌ای

۸

خلقی از ناز تو مُردند و ترا خود غم نیست

آری از مردن خر غم نخورد خر بنده‌ای

۹

گفته بودی که چه بی‌مهر و وفای است جلال

به وفای تو که این‌ها نبود در بنده‌ای

تصاویر و صوت

نظرات