جلال عضد

جلال عضد

شمارهٔ ۳۶

۱

کسی را در دو عالم حاصلی هست

که او را چون تو آرام دلی هست

۲

عجب دارم که در اطراف عالم

بدین پاکیزگی آب و گلی هست

۳

نپندارم که در فردوس اعلی

ز کوی دوست خوشتر منزلی هست

۴

رموز عشق چون من کس نداند

بگو تا حل کنم گر مشکلی هست

۵

چو خونی می چکد بی ضربتی نیست

چو مقتولی ببینی قاتلی هست

۶

نه تنها من توقّع دارم انعام

ز هر جانب که بینی سایلی هست

۷

کسی را کاتّصالی هست با دوست

ز دوران حیاتش حاصلی هست

۸

مکن عیبم که هر جایی ست یارت

که او شمع است و در هر محفلی هست

۹

جلال! این بحر کافتادی تو در وی

نه دریایی ست کآن را ساحلی هست

تصاویر و صوت

نظرات