جلال عضد

جلال عضد

شمارهٔ ۶۸

۱

از آن سنبل که بر گلنار دارد

گل طبع مرا پر خار دارد

۲

ندارد گوییا قطعاً سَرِ ما

سر زلفش که سر بسیار دارد

۳

خط سبزش به گرد لب چو طوطی ست

که شکر پاره در منقار دارد

۴

تو خورشیدی و جانم ذرّه آسا

هوای عشقت ای دلدار دارد

۵

خطا باشد که زلفش مشک خوانند

چو در هر چین دو صد تاتار دارد

۶

نگویم مشک تاتار است زلفت

که صد تاتار در یک تار دارد

۷

زباد چین سیمین ، شاخ سروت

سراسر سنبل و گل بار دارد

۸

منم بلبل چرا آن زاغ زلفت

نشیمن گاه در گلزار دارد

۹

جلال از بار هجران برنگردد

که با روز وصالش کار دارد

تصاویر و صوت

نظرات