جلال عضد

جلال عضد

شمارهٔ ۷۲

۱

نه ترا پند سود می دارد

نه مرا بند سود می دارد

۲

بوسه ای ده که دردمندان را

شربتی قند سود می دارد

۳

ای عزیزان! نمی توانم کرد

صبر هر چند سود می دارد

۴

توبتم داده شیخ و پندارد

که مرا پند سود می دارد

۵

خود خلاف است لیک مستان را

عهد و سوگند سود می دارد

۶

درد او صبر و هوش و عقل برد

دارویی چند سود می دارد

۷

نمک از لعل خویش بر ریشم

تا پراکند سود می دارد

۸

شاخ دل را چه سود قامت دوست

فصل و پیوند سود می دارد

۹

پنج خود را به پشت خویش جلال

هر که بر کند سود می دارد

تصاویر و صوت

نظرات