
جلال عضد
شمارهٔ ۸۶
۱
چمن را رنگ و بو چندین نباشد
سمن را جعد مشک آگین نباشد
۲
«حاش لِلّه» لبت را جان نخوانم
که هرگز جان چنین شیرین نباشد
۳
به زیبایی رُخت را مه نخوانم
که مه را مشتری چندین نباشد
۴
مجال خواب کی باشد سری را
که شب تا روز بر بالین نباشد
۵
ترا خود هرگز ای بدمهر بد عهد
غم حال من مسکین نباشد
۶
مسلمانان! من آن بت می پرستم
که در بتخانه های چین نباشد
۷
شما دین از من بیدل مجویید
که هرگز بیدلان را دین نباشد
۸
مرا گویند در هجران مخور غم
کسی بی دوست چون غمگین نباشد؟
۹
جلال! از دل برون کن نقش رویش
که دوزخ جای حورالعین نباشد
نظرات