جلال عضد

جلال عضد

شمارهٔ ۸۷

۱

هر که را خال عنبرین باشد

گر کند ناز، نازنین باشد

۲

غمزه ات چون کمین کند بر خلق

ترک جان بابت کمین باشد

۳

روی تو خرمن گلی ست کز او

خرمن ماه خوشه چین باشد

۴

تا ترا کار قصد جان و دل است

کار ما ترک عقل و دین باشد

۵

شیوه دلبری همان باشد

غایت عاشقی همین باشد

۶

در سماعی که عشق بازان را

بزم پرآه آتشین باشد

۷

آستین برفشان که بهر نثار

همه را جان در آستین باشد

۸

پیش رخساره منوّر تو

روی خورشید بر زمین باشد

۹

آفرین بر جمال تو که بر او

ز آفریننده آفرین باشد

۱۰

با تو ما را به مرغزار بهشت

خود چه پروای حور عین باشد

۱۱

ای که عار آیدت ز وصل جلال

گل نه با خار همنشین باشد؟

تصاویر و صوت

نظرات