
جلال عضد
شمارهٔ ۹۶
۱
باده بیاور که نوبهار آمد
غلغل بلبل ز شاخسار آمد
۲
زلف بنفشه چو عنبرافشان شد
کاکل سنبل عبیر بار آمد
۳
سرو چو بستد مثال آزادی
سربکشید و به جویبار آمد
۴
از چمن آمد مرا صبا به مشام
رایحۀ نافه تتار آمد
۵
باد صبا سرّ سینه غنچه
گفت به هر جا که در گذار آمد
۶
بود صبا پرده دار گل و اکنون
پرده دریدن ز پرده دار آمد
۷
باده به دور آر کاندرین دوران
خاک بر آن سر که هوشیار آمد
۸
دست و دل زاهدان ز کار افتاد
گلبن می خوارگان به بار آمد
۹
زباده بخور، غم مخور به فصل بهار
شادی آن کس که شاد خوار آمد
۱۰
در صفت نوبهار شعر جلال
خوشتر از نقش نوبهار آمد
نظرات