افسر کرمانی

افسر کرمانی

شمارهٔ ۱۰۰

۱

ما را، ز دل، اندر غم دلبر، گله بسیار

دل را گله از ما که کند حوصله بسیار

۲

پوئیم به سر در سفر عشق تو ره را،

پای دل ما کرده اگر آبله بسیار

۳

یوسف نرود در بر یعقوب وگرنه،

از مصر به کنعان گذرد قافله بسیار

۴

شغلی نبود خوب تر از عشق دلارام

ورنه بود از بهر دلم مشغله بسیار

۵

درمان غم عشق بود صبر و هم از صبر

تا مرحله عشق بود فاصله بسیار

۶

در عشق بدان پایه شدم شهره که در شهر

هر شب بود از آه دلم مشعله بسیار

۷

ای زلف چه داری که غزالان ختایی

هم گردن شیرند در این سلسله بسیار

۸

خوب است به دفتر سخن دوست وگرنه،

در مدرسه باشد ورق باطله بسیار

۹

نبود عجبی گر دل صد پاره افسر،

با ناوک عشق تو کند حوصله بسیار

تصاویر و صوت

نظرات