
افسر کرمانی
شمارهٔ ۱۳۶
۱
ماه من، ای بدر آفتاب شمایل
شاه من، ای خسرو خجسته خصایل
۲
دیده ترسا به هیچ دیر و کلیسا
چون تو ندیده بتی بدیع شمایل
۳
فتنه چشمت بلای جان بزرگان
رشته زلفت بقای عمر قبایل
۴
ابرو و چشمت قرین هم به چه ماند؟
ترک سیاهی که تیغ کرده حمایل
۵
عفو تو بر جرم خود شفیع نمودم
بهتر از اینم دگر کدام وسایل
۶
پاره کنم پیرهن که هیچ نگنجد
جز بدن اندر میان ما و تو حایل
تصاویر و صوت

نظرات