افسر کرمانی

افسر کرمانی

شمارهٔ ۱۳۹

۱

مرحبا ای برید باد شمال

که به ما می دهی نوید وصال

۲

چند گویی که خون عاشق مست

شد به فتوای شیخ شهر حلال

۳

عاشق و رند و بی خود و مستم

گر مرا می کشی تعال، تعال

۴

با شراب مروّق لعلت

جامم از خون دیده مالامال

۵

گر مرا می کشی به عشوه بکش

که همین جا است جای غنج و دلال

۶

چون تو نقشی دگر نخواهد زد

قلم صنع قادر متعال

تصاویر و صوت

نظرات