افسر کرمانی

افسر کرمانی

شمارهٔ ۱۶

۱

بیا ساقی کرم کن جام می را

معطر کن مشام جان کی را

۲

به نام ایزد، گلی دارم که هرگز،

نبیند آفت تاراج دی را

۳

ز رمز عاشقی یک حرف گفتند

شرر در بند بند افتاد نی را

۴

که سوی منزل لیلی برد پی،

اگر مجنون نپوید راه حی را

۵

بر آن بلبل بباید زار بگریست،

که گل نشنیده باشد بانگ وی را

۶

گر آن دلدار افسر عهد بشکست

تو مشکن تا توانی عهد وی را

تصاویر و صوت

دیوان افسر کرمانی به کوشش عبدالرضا افسری کرمانی - عبدالرضا افسری کرمانی - تصویر ۴۲

نظرات