افسر کرمانی

افسر کرمانی

شمارهٔ ۱۶۲

۱

ای چشمه خورشید تو، آسایش جانم

اندوه غمت، خوب تر از عیش جهانم

۲

جسمی که از او روح جدا گشته چسان است

ای راحت جان، بی تو من خسته چنانم

۳

در چشم بداندیش بود تیر تهمتن

تیر تو اگر بگذرد از پشت کمانم

۴

از حسرت آن موی میانی که تو داری

دریاب، که باریک تر از موی میانم

۵

از دیده ببارم همه دم خوشه مرجان

یاقوت لبت گر نشود قوت روانم

۶

در عشق تو هم بانگ جرس آمده افسر

ای وای، اگر نشنوی آوای فغانم

تصاویر و صوت

دیوان افسر کرمانی به کوشش عبدالرضا افسری کرمانی - عبدالرضا افسری کرمانی - تصویر ۶۴

نظرات