افسر کرمانی

افسر کرمانی

شمارهٔ ۱۷۷

۱

گیسو به رخ بیفکن و مه را نقاب کن

خاک سیه به فرق سر آفتاب کن

۲

شد آب همچو سنگ ز تأثیر برد دی

تو ز آب آتشین جگر سنگ، آب کن

۳

ساقی بهار آمد و در دست می پرست

شد چون پیاله، لاله، تو فکر شراب کن

۴

ما را که شکر جنت وصلت نگفته‌ایم،

درآتش جهنم هجران کباب کن

۵

اول به عاشقان رخ خویش از کرم نما

بوسی ز لب حواله و آنگه عتاب کن

۶

بر توسن تو، حلقه چشمم بود رکاب

پایی به قتل دلشدگان در رکاب کن

۷

از ترکش تو نیست اگر تیر در کمان،

مژگان به جای پیکان، نایب مناب کن

۸

ای دیده از فراق رخ دوست خون ببار

وز سیل اشک خانه افسر، خراب کن

تصاویر و صوت

دیوان افسر کرمانی به کوشش عبدالرضا افسری کرمانی - عبدالرضا افسری کرمانی - تصویر ۶۹

نظرات