افسر کرمانی

افسر کرمانی

شمارهٔ ۱۸۶

۱

مرا امروز کاخ از بوستان به

ز رنگ لاله، روی دوستان به

۲

طبیبا، چاره و درمان نخواهم

که درد او به جانم جاودان به

۳

مرا زخم جگر مرهم نشاید،

که آن را تیر این ابرو کمان به

۴

تنم از شوق تیرش، استخوان شد

که این پیکان مرا در استخوان به

۵

به حکم آن که دلبر سر گران است

سبک ساقی مرا رطل گران به

۶

دهم جان و نیازارم دلش را

که از هر سود، ما را این زیان به

۷

پناه افسر از آن هفت اقلیم

همانا گوشه دارالامان به

تصاویر و صوت

دیوان افسر کرمانی به کوشش عبدالرضا افسری کرمانی - عبدالرضا افسری کرمانی - تصویر ۶۹

نظرات