
افسر کرمانی
شمارهٔ ۴۸
۱
روی و لب و تن و ذقن یار نازک است
مانند برگ نسترن، این چار نازک است
۲
گر سیم و زر طلب کند و جسم و جان و سر
منت پذیر شو که دل یار نازک است
۳
ای دل خیال بوس لب آن صنم مکن
مپسندش این کنند، که بسیار نازک است
۴
مضراب عشق، بر رگ عشاق، مطربا
آهسته زن، که رشته این تار نازک است
۵
افسر، ندیدی ار اثر نقش پای دوست،
آزرده دل مباش، که رفتار نازک است
تصاویر و صوت

نظرات