
افسر کرمانی
شمارهٔ ۵۷
۱
حق انصاف عجب مملکتی مسکن ماست
پیر ما، پیرو ما، رهبر ما، رهزن ماست
۲
ما در این شهر امیریم که از همت دوست
آفتاب فلکی، کودکی از برزن ماست
۳
ما به بازار غمش، جوهریان عجبیم
اشک ما، گوهر ما، دیده ما، مخزن ماست
۴
سنبل زلف تو شد خوشه ما، بی خرمن
واین عجب تر، که همان خوشه ما خرمن ماست
۵
تا دل ما، هدف ناوک مژگان تو شد
نشتر چشم جهان بین فلک سوزن ماست
۶
ما که با خاطر بدخواه به جنگ آمدهایم
عشق او مغفر ما، طرّه او جوشن ماست
۷
ننگ ما، آن که به شیر فلک آریم نبرد
عار ما نیست، که زنجیر تو بر گردن ماست
۸
هر شب اندر غم آن ماه، ز اشک انجم،
افسرا، روی سپهر است که چون دامن ماست
تصاویر و صوت

نظرات