
افسر کرمانی
شمارهٔ ۶۰
۱
مهر و وفا سرشته به آب و گل تو نیست
یا آن که آشنایی ما، در دل تو نیست
۲
رشکم ز میل توست، به اغیار، ورنه من،
باور نمیکنم که کسی مایل تو نیست
۳
منزل گزیدهای و کرم کردهای ولیک،
شرم آیدم که خانه دل قابل تو نیست
۴
پرداختم ز خویشتن و هر که جز تو، دل
تنها نشین که غیر تو در منزل تو نیست
۵
رخسار آفتاب که روشن کند جهان،
مانند ماه روی تو در محفل تو نیست
۶
نبود اگر حمایت دادار دستگیر،
افسر، ترحمی به دل قاتل تو نیست
تصاویر و صوت

نظرات