
افسر کرمانی
شمارهٔ ۶۶
۱
شمشیر تو چشمه حیات است
زنجیر تو حلقه نجات است
۲
گیسوی دراز تاب دارت
سر رشته عمر ممکنات است
۳
هر عقده از آن سیاه ساحر
حلاّل تمام مشکلات است
۴
ما را ز چه تلخ کام دارد،
لعل تو که معدن نبات است
۵
صبر من و وعده تو در عشق
افسوس، که هر دو بی ثبات است
۶
ای آن که نظر به مات نبود
جان از نظر رخ تو مات است
۷
رخساره دلربایش افسر،
مرآت جهان نمای ذات است
نظرات