
افسر کرمانی
شمارهٔ ۸۰
۱
هیچ گلستان، به روی یار نماند
صفحه مانی بدان نگار نماند
۲
بی گل روی توام بهار خزان شد
جای خزان است اگر بهار نماند
۳
گر ببرد باد بوی عنبر زلفت،
نافه به چین، مشک در تتار نماند
۴
آینه رویت ار غبار پذیرد
در صف عشاق جز غبار نماند
۵
گر قمر رخ، قرین عقرب زلفت،
گردد، امانم به روزگار نماند
تصاویر و صوت

نظرات