افسر کرمانی

افسر کرمانی

شمارهٔ ۹۴

۱

ماه من از شرم بر خورشید اختر پرورد

سرو من بر رخ ز مشکین طرّه عنبر پرورد

۲

قد برافرازد به بزم، آنگه برافروزد جمال

ماه نخشب را فراز سرو کشمر پرورد

۳

آن دو زلف عنبرین پرورده رخسار اوست

لاله حمرا چه نیکو سنبل تر پرورد

۴

این همه سروی که پرورده است چون قدش نبود

باغبان گر راست گوید سرو دیگر پرورد

۵

جان ما را می تواند پرورد از بوسه ای

آن که اندر جنتِ رخ آب کوثر پرورد

۶

ای که گفتی جز صدف گوهر نپرورده است هیچ

ماه من در حقه یاقوت گوهر پرورد

۷

پیکر من زرد گشت از آتش رخسار او

نیست عیب آفتاب ار معدن زر پرورد

تصاویر و صوت

نظرات