
افسر کرمانی
شمارهٔ ۹۹
۱
تهی شد کاسه از می، کیسه از زر
نه ساقی مهربان با من، نه دلبر
۲
اگر با ما خوشی این جان و این دل
می و زر گر بخواهی جای دیگر
۳
بنام ایزد، مرا در خانه باشد،
بتی یاقوت لب، خورشید منظر
۴
ز یاقوتش عیان لعل مصفّا
به خورشیدش نهان ماه منور
نظرات