
افسر کرمانی
شمارهٔ ۲۸
۱
عکاس، چو عکس روی جانان بگرفت
انگشت عجب همی به دندان بگرفت
۲
می گفت که جان ز فرط لطف است نهان
آن کیست که عکس چون من از جان بگرفت
نظرات