
کوهی
شمارهٔ ۱۰۶
۱
بفضل صانع کون فیکون شدم موجود
وجود یافت بیک امر عابد معبود
۲
بشکر آنکه خدا شد مصور آدم
سری نهاد ملک پیش آدم او بسجود
۳
بطاق ابروی آنماه جلوه ها کردم
که او ز غیب هویت نمود رخ بشهود
۴
کنون ز شهد و شکر می شویم شیرین کام
که غیر حضرت او نیست شاهد و مشهود
۵
ز تاب آتش رویش بسوخت هر دو جهان
تعینات گذشتند از جهان چون دود
۶
بصد زبان همه اقرار نیستی کردند
شنو ز چنگ و رباب و نی ز بربط ورود
۷
بدید کوهی دیوانه صبغة الله را
نه ابیض است و نه اسود نه سرخ و زرد و کبود
نظرات