کوهی

کوهی

شمارهٔ ۱۱۶

۱

آن جام جهان جهان نماید

خورشید صفت عیان نماید

۲

از غایت شدت ظهور او

از دیده ما نهان نماید

۳

دیدم بهزار صورتش من

در کسوت این و آن نماید

۴

هر لحظه برآید او به شکلی

گه پیر و گهی جوان نماید

۵

در باغ پریر دیدم او را

سرو گل و ارغوان نماید

۶

جان را ببرد به قاب قوسین

ابروی کجش کمان نماید

۷

هر لحظه بچشم پاک انسان

از روی مه بتان نماید

تصاویر و صوت

نظرات