
کوهی
شمارهٔ ۱۲۲
۱
مه و خورشید روی ذره پرور
زانوار رخت شد سنگ گوهر
۲
بقد و روی تو دیدیم در باغ
گل سرخ و سفید و سبز و عصفر
۳
نسیمی از سر زلفت صبا برد
جهان شد سر بسر پر مشک و عنبر
۴
تو را دیدم بهر روئی گه دیدم
توئی ما را بجای دیده در سر
۵
دو عالم پیش عیداوست قربان
بگشت او جمله را الله اکبر
۶
تقاضای وجود این است آری
که نبود غیر او موجود دیگر
۷
دل کوهی بجوش آمد چو دریا
ز حیرت خشک لب با دیده تر
نظرات