
کوهی
شمارهٔ ۱۴۹
۱
مگریز از بلا بجوی خلاص
حق چه فرمود لات حین مناص
۲
هرکه راگشت عشق مردم خوار
بکشد خویش را به پای قصاص
۳
به پرند عاقبت به گلشن وصل
جمله مرغان روح او اقصاص
۴
رحمت کردکار چون عام است
عام را رحمتی است خاص الخاص
۵
قرص خورشید در سماع آمد
زهره قوال و ماه شد رقاص
۶
مصحف روی او به مکتب عشق
خواند کوهی به صد هزار اخلاص
نظرات