کوهی

کوهی

شمارهٔ ۱۶۰

۱

ما چو داریم بسرو قد دلدار طمع

بلبل از حضرت ما کرد بگلزار طمع

۲

دل هر ذره که داریم بصد دلبازی

دارد از طلعت خورشید تو انوار طمع

۳

من دیوانه بیدل که ندارم زر و سیم

کرده ام از لب جان بخش تو صد بار طمع

۴

زاهد اندر هوس لعل لب میگونت

کرده از صومعه ها باده خمار طمع

۵

تا کند کحل بصر مردمک دیده ما

کرد از خاک رهت چشم گهربار طمع

۶

یار ماخنده کند با رخ مه تا شب و روز

دارد از عاشق خود دیده خونبار طمع

۷

گر کسی راز کرم های تو چشم طمع است

داشت کوهی ز عطاهای تو صد بار طمع

تصاویر و صوت

دیوان باباکوهی - علی باباکوهی - تصویر ۸۶

نظرات