
کوهی
شمارهٔ ۲۰۶
۱
هست اوجان من وجان همه
جان چه باشد بلکه جانان همه
۲
جامه جان را چو در پوشید یار
سربرآورد از گریبان همه
۳
با رخ و زلف خود آن بت روز و شب
تازه دارد کفر و ایمان همه
۴
آیت ایکو کثیرا را بخوان
خندد او بر چشم گریان همه
۵
مهوشان از حسن او دزدیده اند
روی او خورشید تابان همه
۶
جمله اشیا صوت و حزفی بیش نیست
حفظ او بردوستداران همه
۷
ناله میکن کوهیا چون مست حق
در میان آه سوزان همه
تصاویر و صوت

نظرات