
کوهی
شمارهٔ ۲۱۱
۱
آفتاب منی و ماه همه
چشم و زلفت شب سیاه همه
۲
علم و ادراک را بتوره نیست
تو نمائی به لطف راه همه
۳
ناله می گویدم ببانگ بلند
که توئی در میان آه همه
۴
هو غنی و انتم الفقراء
ماگدائیم و او است شاه همه
۵
ز آفتاب رخت چو کوهی سوخت
سایه زلف او پناه همه
تصاویر و صوت

نظرات