کوهی

کوهی

شمارهٔ ۲۱۷

۱

دلا چون محرم روز الستی

ز ساقی ازل جاوید مستی

۲

تو آن مستی که از می های دیرین

درون دیر جان ساقی پرستی

۳

سقیهم ربهم چون ساغرت داد

ز مستی شیشه تن را شکستی

۴

بسیط عالم جان را بدیدی

ز ترکیب تن خاکی برستی

۵

بجز او کل شیئی هالک آمد

همیشه بوده باشد جان هستی

۶

ز اعلی تا به اسفل دید کوهی

که جز او نیست در بالا و پستی

تصاویر و صوت

نظرات