کوهی

کوهی

شمارهٔ ۲۲۴

۱

در فنای فقر دیرینم توئی

ملک و تاج و تخت و زرینم توئی

۲

گر ندارم دین و دنیا باک نیست

خالق هم آن و هم اینم توئی

۳

همچو گل بشکفتم از باد بهار

در چمن چون سرو سیمینم توئی

۴

نون ابروی تو بینم در نظر

روشنی عین چون میمم توئی

۵

گفتمش بعد از همه یادم کنی

گفت کوهی یار پیشینم توئی

تصاویر و صوت

نظرات